۱۴۰۰ فروردین ۱۴, شنبه

اندر مضرات زبان های خارجی


 از یکی پرسیدند: «زبان آلمانی ات (یا چه می‌دانم، انگلیسی یا فرانسوی ات) خوب است؟!» یارو گفت:«برای گاییدن نه! ولی برای گاییده شدن عالی ست!»


واقعاً خنده دار نیست. مثلاً هم یک جوک سیاسی بود! حالا باز بگید دروغه!


مارچ (2021)

ربط آمار با «درصد» یا «درس ات»


 از یک محقق آمارشناس پرسیدند: «احتمال اینکه فلان اتفاق برای خودت، فک و فامیلت، جدآبادت، ننه ت ... یا حتتی همه ی دنیا بیفته، چقدره؟!» گفت:«یک چیزی بین صفر درصد تا صد در صد!»


(فوریه 2021)


عشقِ کاپیتالیستی - یک دیالوگ کوتاه


 - به خدا سوگند، من شما رو هم دوست دارم!

- مرتیکه ی عوضی، میخوای بگی خودت کونده ای یا من؟!

- فکر کنم میخواست بگه هر دوی شما! ... (پارازیت از طرف یک شخص مثلاً طرفدار صلح!)

- این حرفها چیه، رئیس گرامی! منظورم این بود که از شما به شکلِ یا مدلِ عشقهای افلاطونی خیلی خوشم میاد! اگر کفر نباشه، حتتی باید اقرار کنم که به نوعی افلاطونی عاشقتان هستم ... (کونده ی لجن کثافت دزد کاپیتالیست ترسوی بدبخت! ...) ... چرا؟! چون در کاپیتالیسم آدم باید خیلی تلاش کنه تا به چیزی یا حتتی به جایی (حتتی شاید جایی دیگر و بهتر!) برسه! ... (عوضی کس کش روانی!) ... شما واقعاً بی نظیر هستید! همه ی همکاران عاشق شما هستند! ... آه، ببخشید، راستی چند ماه پیش (یا نکنه چند سال پیش، کس کش روانی!) ... گفته بودید حقوقم (یا دستمزدم. هر طور مایلید!) ... شاید کمی بالا(تر!) ... (کس کش کونی روانی!) ... برود! این موضوع به کجا رسید؟! آیا هنوز چنین امکانی هست یا الآن اوضاع مالی جهان و دنیا زیاد خوب نیست؟! ...

- اوه، ببخشید، من داشتم تلفنی یک صحبت های خیلی مهم میکردم، خوب متوجه نشدم شما داشتید چه می گفتید. فردا، تقریباً همین ساعت بیایید پیشم ... (درست فکر کرده بودم که یارو هم کونی ست، هم کونده!... مادرجنده ی کس کش روانی!)، ... مشکل یا مسئله تان را بیان کنید! 

- آره، کس کش ها! آزادی بیان خیلی چیز جالبی ست! نکنه چیزی مثل پنیره؟! (مجدداً پارازیتی از طرف همان فرد پارازیت-انداز!)...

- خیلی ممنون. مرسی از اینکه وقت تون رو در اختیار من گذاشتید. اگر فردا همین موقع این امکان وجود داشت که برای چند دقیقه کارم رو قطع کنم و پیشِ (احمق روانی!) ... شما بیایم، حتماً اینکار را خواهم کرد. مجدداً مرسی. (کیر خر روانی!...) ... [ترک اتاق بدون هیچگونه ارتباط بین آن دو شخص شخیص، حتتی بدون ارتباط از طریق چشم، یا اگر بهتر بیان بشود کرد: «از طریق نگاه»!] 


(فوریه 2021)


اندر مضرات تلفن


 اگر می بینی کمی هستم منگ،

شاید چون زیادی بهم میزنی زنگ!

و فکر می‌کنی اگر بهم بدهی کمی "بنگ"، 

سپس تبدیل خواهم شد به شخصیتی کاملاً بی-رنگ! 


(فوریه 2021)


گفتا که من با-قالی-ام شاید...


 گفتا که من ترنجم،

ز کیر خود نرنجم...

گفتا پس چرا اینقدر می نالی؟!

...

گفت: ز کیر جنابعالی!

که رفته بدجور زیر قالی،

با نفتالی-ن یا حتتی کمی زیادی وازلی-ن!

... 

گفتا که دیگر بس است، عرعر هم نکنید که شاید حال و حول در بعث است و یا کیر من هنوز حاضر به شرکت در هرگونه بحث است!

...

گفتند حالت خیلی خرابه!

گفتا که من از اول گفتم که یک تربچه یا ترنج یا کیرخر نیستم!...

گفتند: هان؟!

گفت: من دیگر فرستاده شدم در «آن» حتتی بدون «واحد»!


(ژانویه 2021 )


تبر و درخت


 تبر رابطه اش را با درخت قطع کرد، همه گریه کردند برای درخت، یا برای تبر. به هر صورت فرقی نداشت. 


(سپتامبر 2020)


مبادا ساعت زنگ بزند


 مبادا ساعت زنگ بزند،

چون مغز منگ ام شاید بعد مجبور شود کمی سنگ بزند،

و بعد کسی نیست تا خرابکاری ام را رنگ بزند!


(اگوست 2020)


تیترش نیومد!


 عاقل اندر سفینه نگاه کرد و گفت: " . . . " 

.

.

هان؟!

. . . 

گفت: ف بده!

.

.

عجب! 

. . . 

واقعا! 

.

.

.

(جولای 2020)